مانیفست جبهۀ آزادی خلق اوکراین، نواروسیا و کارپاتیای روسی

نوشتۀ: کنفرانس یالتا
Write a comment

ارگانهای اعمال قدرت سیادت خلق از شوراهای محلی تا شورای عالی، بر اساس نمایندگی مناطق، نمایندگی مجتمع های کار، بر اساس تعاونی ها و اتحادیه های حرفه ای، بر اساس نمایندگان سازمانهای سیاسی، مذهبی و اجتماعی شکل خواهد گرفت.

 


توضیح مترجم:

متنی که در دست دارید سندی است که در کنفرانس یالتا در ایالت کریمه به تصویب رسیده است. کنفرانس در روزهای 6 و 7 ژوئیه در شهر یالتا برگزار گردید. در کنفرانس بین 50 تا 70 نفر از نمایندگان تشکلهای مختلف اجتماعی و سیاسی اوکراین شرکت داشتند. بنا بر گزارشات اکثر شرکت کنندگان از منطقۀ جنوب شرقی اوکراین بودند، در عین حال نمایندگانی از شهرهای غربی اوکراین، کی یف و شهرهای جنوب غربی کارپاتیا، نیز در کنفرانس حضور داشتند. همچنین تعدادی از شخصیتهای چپ اوکراین، روسیه، کانادا، سوئد، اطریش و آلمان نیز در کنفرانس شرکت نمودند. از میان سازمانهای سیاسی تنها حزب بوروتبا در کنفرانس حضور داشت. از عنوان رسمی کنفرانس، "بحران جهانی و مقاومت در اوکراین" تا راه حلهای ارائه شده توسط کنفرانس، همه و همه نشان می دهند که فراخوان دهندگان و شرکت کنندگان در کنفرانس با افقی فراتر از افق محلی دست به این اقدام زدند.

بنا بر گزارش کای اهلرز، فعال آلمانی حاضر در کنفرانس، مباحث کنفرانس در زمینه های مختلف با تنوع و اختلاف نظرات متعددی همراه بود. این اختلاف نظرات از تحلیل وقایع میدان تا تبیین رژیم کی یف آغاز و تا راه حلهای مختلف برای ادامۀ مبارزه ادامه می یافت. کنفرانس به بررسی عوامل جهانی جنبش میدان در کی یف پرداخت – بحران تهاجمی سرمایه در غرب که در صدد گسترش میدان نفوذ خویش و جذب اوکراین به ساختارهای اروپای واحد و ناتو است و تلاش آمریکا برای مهار روسیه و رقبای بالقوۀ دیگری از قبیل چین.

کای اهلرز از این گزارش می دهد که کنفرانس به بررسی چگونگی تبدیل جنبش میدان از یک جنبش رادیکال آنتی الیگارشی به یک روند پرو اروپائی و یک جنبش ناسیونالیستی تحت کنترل "رایت سکتور" پرداخت. این موضعی است که نزد برخی از شرکت کنندگان چپ در کنفرانس شناخته شده است و از جمله بورس کاگارلیتسکی در تحلیلهای تاکنونی خویش از این زاویه به وقایع اوکراین پرداخته است. به نظر میرسد گزارش کای اهلرز نیز از همین دید به تحلیل وقایع می پردازد. دیدگاهی که با دیدگاههای رسمی حزب بوروتبا خوانائی ندارد که جنبش میدان را از همان آغاز جنبشی دست راستی و فاقد هر گونه ظرفیت عدالتخواهانه معرفی نموده است.

در زمینه تبیین رژیم کی یف نظرات مختلف در کنفرانس از تحلیل این رژیم به عنوان یک رژیم فاشیستی، یا یک رژیم غیر مشروع و یا فقط یک رژیم نئولیبرال که با خشونت مستقر شده است که اهداف ریاضت اقتصادی الیگارشهای اوکراین و سرمایه های خارجی را با کمک قهر فاشیستی تحمیل می کند. اهلرز از فرمولبندی "دولت نئو لیبرال در برگیرنده نیروهای فاشیستی" نام می برد که مورد توافق شرکت کنندگان قرار گرفته و در فراخوان دیگری که برای حمایت از حقوق بشر در شرق اوکراین صادر شده است، مورد استفاده قرار گرفته است. تبیین موجود در مانیفست حاضر اما با به کار بردن تعبیر "لیبرال-فاشیست" آشکارا از تبیین فوق فراتر می رود.

مهم تر از اینها تصویری است که اهلرز از اختلاف نظرات بین شرکت کنندگان اوکرائینی در زمینه اهداف مقاومت به دست می دهد. اهلرز می گوید که در این زمینه ها به تعداد شرکت کنندگان نظرات متفاوت وجود داشت. سؤالات مهمی از این قبیل که آیا راه حلهای خودمختاری و فدراتیو در چهارچوب یک دولت اوکراین امکان پذیر است یا نه و آیا می توان صحبتی از دولت واحد با "فاشیستهای" کی یف به عمل آورد؟ آیا می توان یک دولت واحد و جدید "نواروسیا" بنا کرد؟ چنین دولتی چه ساختاری خواهد داشت؟ کدام اصول بر آن حاکم خواهند بود؟ کاگارلیتسکی در ارزیابی مختصر خویش بر این تأکید می کند که کنفرانس نه تنها خواستار راه حل سیاسی بحران، بلکه خواستار یک تغییر اجتماعی در اوکراین و ایجاد یک دولت رفاه بود.

سند حاضر را تنها بر متن چنین تحولاتی می توان دید و دربارۀ آن به قضاوت نشست. این سند یک جریان سیاسی یا محفلی منزوی از جنبشهای اجتماعی نیست. به طور واقعی محل تلاقی نظرات مختلف گرایشات متفاوت اجتماعی است که در مانیفست پلاتفرم عملی واحد و متحد کنندۀ خویش را به تصویب رسانده اند.

ساختار سند در کلیت آن تصویری از یک جمهوری خلقی رادیکال را ارائه می دهد. سند چه در زمینه های سیاستهای اجتماعی از قبیل آموزش و بهداشت و بازنشستگی و چه در زمینه ساختارهای دولت، آشکارا ایدئولوژی حاکم کنونی بر جهان سرمایه داری را به چالش می طلبد و تصویری کاملا متفاوت از دولت آینده اوکراین به دست می دهد. به ویژه در ساختار شورائی دولت، سند تعرض مستقیمی است به ساختار بوروکراتیک دولت لیبرال بورژوائی. اهمیت این موضوع هنگامی آشکار می شود که تأکید سند بر انتخابی بودن قضات نیز در نظر گرفته شود. امری که مستقیما آغاز نفی تفکیک قوای سه گانه در دولت بورژوائی و روی آوری به سنن کمون و انقلاب بلشویکی است.

با این همه سند از نواقصی تعیین کننده رنج می برد. نواقصی که می توانند چشم اندازهای پیشروی آتی پرولتاریای دنباس و اوکراین را تیره کنند. مهم ترین و کلیدی ترین نقص سند قرار دادن چشم انداز دولت آتی بر مبانی دمکراسی است. دمکراتیسم سند خود را بر آرمانهای " برابری، دمکراسی و عدالت اجتماعی" متکی می کند اما از آرمانهای سوسیالیستی سخنی به میان نمی آورد. بر همین اساس سند بر حمایت "هر شهروند شریفی و هر میهن پرستی" تأکید می کند، اما از حمایت کمونیستها و همبستگی بین المللی پرولتاریا اسمی به میان نمی آورد. این چشم انداز "رادیکال" دمکراتیک نمی تواند سند را در نهایت به چهارچوبهای نظم موجود مقید نکند. این در بحث مالکیت هم به خوبی به چشم می خورد. سند مالکیت خصوصی را به رسمیت می شناسد اما آن را محدود می کند. به رسمیت شناختن مالکیت خصوصی از جانب کمونیستهای حاضر در کنفرانس می تواند نوعی امتیاز، نوعی عقب نشینی تحمیلی در برابر چپی باشد که الغاء مالکیت خصوصی بر ابزارهای تولیدی را نمی پذیرد. از گزارشات تاکنونی معلوم نیست که اجزاء مختلف سند حاضر توسط کدام گروهبندیها نمایندگی می شده اند. می توان تصور کرد که تأکید بر ساختارهای شورائی دولت و نفی ساختارهای بوروکراتیک دولت بورژوائی امتیاز متقابلی باشد که کمونیستها در سند گنجانده اند. با این همه تا همینجا نیز چشم انداز دمکراتیک حاکم بر سند از تیزی و برائی طبقاتی آن آشکارا کاسته است. به طور مثال گر چه سند هنگام صحبت از سرمایه ها بخش اعظم آن را در دست دولت آینده متمرکز می کند، اما در هیچ جا به صراحت از مصادرۀ سرمایه های بزرگ و مصادرۀ بدون قید و شرط اموال الیگارشی سخن نمی گوید. در مقابل به عبارت پردازیهایی از این قبیل روی می آورد که سرمایه باید تولید کننده باشد و غیره. بر همین اساس نیز هست که سند در زمینه مناسبات بین کار و سرمایه نیز به دستاوردی که در جریان جنبش نان و آزادی توسط کارگران مصر ارائه شده بود توجهی ندارد و از ضرورت تعیین حداکثر درآمد اسمی به میان نمی آورد. دستاوردی که مستقمیا ریشه در کمون پاریس دارد و می توان تصور کرد که در دنباس امروز از حمایت وسیع توده های کارگر برخوردار خواهد بود.

با این حال آنچه تعیین کننده است، نه مفاد مندرج در سند، بلکه آن دینامیسمی است که در مبارزۀ طبقاتی در اوکراین به طور کلی و در جنوب شرقی اوکراین به طور مشخص عمل می کند و باعث شده است که سندی اینچنین رادیکال ارائه شود. تلاقی تضادهای مختلف طبقاتی در اوکراین و تقابل اصلی ترین نیروهای حافظ نظم سرمایه داری معاصر با جنبش مقاومت در اوکراین و اشکال عریان فاشیستی اعمال قهر در اتحاد با اصلی ترین نیروهای لیبرالیسم باعث شده است که جنبش مقاومت در اوکراین ظرف چند ماه گذشته به سرعت به سمت رادیکالیزاسیون طبقاتی گام بردارد. خواستهائی مثل مصادرۀ سرمایه های الیگارشی اکنون به هیچ وجه به معدودی کمونیست محدود نیست و در محافل و مجامع مختلف وسیعا مورد بحث و گفتگو است. حتی در میان رهبران شناخته شده سیاسی جمهوریهای خلق دنباس نیز خواستهائی مثل مصادرۀ سرمایه های الیگارشها (به طور نمونه ویاچسلاو پونوماریف شهردار –برکنار شدۀ – اسلاویانسک پیش از تسخیر این شهر) و یا انتخابی بودن قضات (پاول گوبارف، فرماندار خلقی دنباس) صراحتا بیان شده اند و از حرکتی تعمیق یابنده حکایت می کنند. این روند رادیکالیزاسیون در میان کارگران دنباس نیز در جریان است (و ما در فرصتهای آینده در این باره نیز بیشتر خواهیم نوشت).

علاوه بر همۀ اینها، مانیفست یالتا با باز کردن چشم اندازی سیاسی تصویری از دولت آیندۀ اوکراین و نواحی مختلف آن به دست می دهد که غلبه بر بحران سیاسی جمهوریهای خلق دنباس را امکانپذیر می کند. روند شکلگیری جمهوریهای خلق دنباس و برگزاری رفراندوم و مقاومت مسلحانه تا کنون نتوانسته است چشم انداز مستقلی خارج از چهارچوب جدال بین روسیه و غرب را ارائه دهد. مانیفست راه را برای این چهارچوب باز می کند و به این ترتیب هژمونی جریان پان اسلاویستی بر جمهوریهای خلق دنباس را نیز به چالش می کشد.

بر این اساس روشن است که سند حاضر نمی تواند جایگزین برنامۀ عمل مستقل کمونیستها در اوکراین باشد. اما همین سند در جهان معاصر بیان پیشروترین و رادیکالترین جنبش واقعی طبقاتی است. حمایت از این جنبش و تقویت صفوف آن و تلاش برای تعمیق رادیکالیسم طبقاتی آن یک وظیفۀ تخطی ناپذیر هر کمونیستی، در هر نقطۀ جهان باید باشد.

بهمن شفیق

4 اوت 2014

**********************************

مانیفست جبهۀ آزادی خلق اوکراین، نواروسیا و کارپاتیای روسی

مبارزۀ ما کدام هدف را دنبال می کند؟

بنای یک جمهوری اجتماعی و عادلانه خلقی بدون الیگارشی و بدون بوروکراسی فاسد بر قلمرو اوکراین.

دشمنان ما کیانند؟

نخبگان لیبرال-فاشیست حاکم – ائتلاف جنایتکارانۀ الیگارشها، بوروکراتها، نظامیان و جنایتکاران خلدستی که خادمان منافع دول خارجی اند. در حالی که رسما دم از ارزشهای لیبرالی اروپا می زنند، کشور را تحت کنترل خود گرفته اند. آنها برای این امر به باندهای راست افراطی اتکا می کنند، هیستری شوینیستی را دامن می زنند و خلقها را به جان یکدیگر می اندازند.

جمهوری اجتماعی خلقی که ما برایش میجنگیم چیست؟

جمهوری اجتماعی خلق شکل سازمانی ای از جامعه ای است که در آن:

-          منافع خلق و تکامل همه جانبه اش – معنوی، علمی، اجتماعی و فیزیکی – عالی ترین اهداف و وظایف دولت را تشکیل می دهند؛

-          تمام قدرت در دست خلق است؛ قدرت توسط ارگانهائی متحقق می شود که به طور مستقیم انتخاب می شوند؛

-          هر شهروند کارکنی از حق درمان پزشکی، آموزش بازنشستگی و تأمین اجتماعی توسط دولت برخوردار است؛

-          حق بازنشستگی آبرومندانه پرداخت می شود و همۀ شهروندان در صورت از دست دادن کار، کارافتادگی موقت یا دائمی از تضمین کامل تأمین اجتماعی برخوردار خواهند بود؛

-          هر گونه ابتکار فردی و جمعی که ناظر بر منافع خلق و تکامل آن باشد آزاد است؛

-          سرمایه داری ربائی بانکی که از بهرۀ وامها ارتزاق می کند ممنوع است؛ پول نباید به قیمت بندگی کسی در اثر بدهکاری، بلکه در نتیجۀ متحقق نمودن پروژه های موفق تحصیل شود؛

-          دولتی که به نام خلق از جانب نمایندگان آن کنترل می شود، بزرگترین اداره کنندۀ سرمایه خواهد بود و شاخه های استراتژیک اقتصاد را کنترل خواهد نمود؛

-          مالکیت خصوصی مجاز است، اما ثروتهای بزرگ و سرمایه گذاری آنان در سیاست و اقتصاد تحت کنترل جامعه خواهند بود. هیچ کس اجازه استثمار انگلی خلق، برپا کردن امپراطوریهای الیگارشیک و سیادت بر انسانها از طریق انحصارات تصنعی را نخواهد داشت.

مبارزۀ ما چه شکلی دارد؟

برای دستیابی به اهداف تعریف شده (اسجاد یک جمهوری اجتماعی خلق بر قلمرو اوکراین) ما آماده ایم از ابزارهای قهر آمیز و غیر قهر آمیز مبارزه استفاده کنیم. ما فکر میکنیم که شهروندان حق قیام دارند و تنها یک خلق واقعی در موقعیت دفاع از آزادی قرار دارد؛ اما قهر تنها ابزاری تحمیل شده برای دستیابی به اهداف سیاسی است.

بر قلمرو اوکراین چه اتفاق می افتد؟

بر قلمرو اوکراین قیامی برای آزادی خلق بر علیه یک سیاست لیبرالی-فاشیستی در جریان است که با ترور و پروپاگاند سعی می کند در کشور ما یک سرمایه داری جنایتکار الیگارشیک و کمپرادور را تثبیت کند.

اوکراین چیست؟

اوکراین قلمروئی بین اتحادیه اروپا و روسیه با یک سنت نیرومند مسیحی (پیش از همه ارتدکس) است که در آن خلقهای مختلفی سکونت دارند (اوکرائینی ها، روسها، تاتارها، روسین ها، مولداویائی ها و دیگران) که از سنت صدها سالۀ خودگردانی خلق و مبارزۀ سیاسی برای آزادی برخوردار است.

در جنوب شرقی اوکراین (نواروسیا) چه واقع می شود؟

در جنوب شرقی (نواروسیا) یک قیام سیاسی خلق بر علیه دولت لیبرال-فاشیستی در جریان است که در کی یف با پول و حمایت رؤسای اقتصاد در غرب برپا شده است. در این قیام تمام خلقها شریکند – اوکرائینی ها، روسها، تاتارها، ارمنی ها، یهودی ها، مجارها، رومانیائی ها و غیره.

آیا در جنوب شرقی (نواروسیا) جنگی بین روسها و اوکرائینی ها در جریان است؟

این جنگی بین روسها و اوکرائینی ها نیست (آنطور که دستگاه پروپاگاند کی یف عنوان می کند)، این قیام یک خلق تحت ستم بر علیه یک دشمن مشترک است: سرمایه داری جنایتکارانۀ الیگارشیک.

در هر دو سوی جبهه روسها و اوکرائینی ها (و همچنین خلقهای دیگر) در حال مبارزه اند.

در سوی "قدرت کی یف" مزدوران و عمال فریب خورده برای منافع سرمایه های بزرگ الیگارشیک و بوروکراسی جنایتکار می جنگند، در سوی جنوب شرقی ها (نواروسیا) رزمندگانی قرار گرفته اند که برای منافع خلق و آیندۀ آزاد دمکراتیک آن مبارزه می کنند.

آیا منافع روسها و اوکرائینی ها در وقایع جاری کنونی در اوکراین متفاوتند؟

روسها و اوکرائینی ها در منفعت عمومی سیاسی – اجتماعی رهائی اوکراین از سیادت سرمایه الیگارشیگ، بوروکراسی فاسد، نظامیان جنایتکار و جنایتکاران بی برو برگرد، متحدند.

چرا در جنوب شرقی (نواروسیا) قیام در لوای شعارهای روسی واقع می شود؟

زیرا که جمعیت روس و روس زبان اوکراین یوغ ستم دوگانه ای را تجربه می کنند. ستم اجتماعی-اقتصادی (درست مانند جمعیت اوکرائینی زبان) و علاوه بر آن ستم فرهنگی.

یوغ اجتماعی-اقتصادی – رشوه خواری و فساد، ستمگری بی قانون، قدرت جنایتکاران، امکان ناپذیر بودن یک کسب و کار و یک زندگی عادی، حقوقهای بخور و نمیر، وابستگی به "رؤسای اقتصادی کشور" – اکنون تبدیل به نرمهای موجودیت هر فرد کارکن ساکن اوکراین شده است.

لغو جایگاه رسمی زبان روسی در مناطقی که بیش از 90 درصد مردم به زبان روسی فکر و صحبت می کنند (که تقریبا شامل نیمی از اوکراین می شود)، ممنوعیت تدریس زبان روسی در مدارس، ممنوعیت زبان روسی در تبلیغات و در سینماها، ممنوعیت استفاده از زبان روسی در روال اداری و سایر ممنوعیتهای بیهودۀ تبعیض آمیز تحقیر مضاعفی برای مردم روس زبان اوکراین به شمار می آیند.

به این دلیل است که روسها و روس زبانها نخستین کسانی اند که به پا خاسته اند.

بعد از آنها نوبت تمام خلقهای تحت ستم اوکراین فرا می رسد!

چرا روسیه به جنوب شرقی اوکراین (نواروسیا) کمک می رساند؟

بخش بزرگی از الیت روسی از اعتراضات سیاسی-اجتماعی مردم وحشت دارند. آنه با کمال رغبت با قدرت حاکم در کی یف کنار می آمدند جنگ در جنوب شرقی (نواروسیا) را متوقف می کردند. اما خشم قیام توده ای بر علیه سرمایه داری الیگارشیک-بوروکراتیک، لیبرال-فاشیستی به آنها اجازه این را نمی دهد. خلقهای روسیه از مبارزۀ برحق جنوب شرق اوکراین (نواروسیا) حمایت می کنند و این تمام الیت روسیه را (که فقط بر اساس اصل و نسب نخبه است و نه بر اساس دیدگاههایش) وادار می کند، اغلب بر خلاف منافع استراتژیک خود عمل کنند و از قیام جنو شرقی اوکراین حمایت به عمل آورند و یا حداقل چنین چیزی را وانمود کنند.

چرا آمریکا و اروپای واحد به رژیم کی یف کمک می کنند؟

هدف اصلی آمریکا مبارزه با روسیه به عنوان یک رقیب ژئوپلیتیک است. برای آمریکا ضروری است که یا بر قلمرو اوکراین و در مرزهای روسیه، یک دولت ضد روس با پایگاههای ناتو تعبیه کند و یا کشور را به هرج و مرج بکشاند تا منطقه را بی ثبات سازد.

اروپای واحد نیازمند یک بازار فروش جدید و منابع ارزان مواد اولیه است.

چه چیزی مبارزۀ جنوب شرقی اوکراین (نوا روسیا) را تقویت می کند؟

مقاومت، که پایه هایش در جنوب شرقی اوکراین (نوا روسیا) است، توسط تلاش بی وقفۀ خلقهای اوکراین برای خلاصی از سیادت لیبرال-فاشیستی و نخبگان حاکم را تقویت و تحکیم می شود. همچنین درک نسبی مردم اوکراین از شرایط مشترک سیاسی- اجتماعی و اهداف مشترکشان این مبارزه را تقویت می کند.

آیا مبارزه در جنوب شرقی (نوا روسیا) جدائی طلبی است؟

نه، قلمرو مبارزه تمام اوکراین است. قیام کنندگان جنوب شرقی (نوا روسیا) دستهایشان را به سوی برادران و خواهرانشان در تمام مناطق اوکراین دراز می کنند با این خواست: "بر علیه دشمن مشترک بپا خیزید!".

ما این قدرت خلقی نو، آزاد، و ازنظر اجتماعی مسئول را بر تمام قلمرو اوکراین و نواروسیا ایجاد خواهیم کرد.

بعد از پیروزی انقلاب رهائیبخش خلقی و فروپاشی رژیم لیبرال-فاشیستی چه خواهد شد؟

دولت جدید بنا خواهد شد که در آن قدرت نه در حرف، بلکه در عمل در دستهای خلق قرار خواهد گرفت.

مردم هر ناحیه ای (ابلاست) از طریق برپائی رفراندوم (به مثابۀ بالاترین شکل سیادت مردمی) دربارۀ آینده ناحیه خویش تصمیم خواهند گرفت که آیا در چهارچوب یک دولت واحد فدراتیو (کنفدراتیو) می مانند یا کاملا مستقل خواهند بود.

قدرت سیاسی بعد از پیروزی انقلاب رهائیبخش خلق چگونه بر پا خواهد شد؟

قدرت سیاسی بر اساس اصل نمایندگی مستقیم (سیادت خلق) از پائین به بالا ساخته خواهد شد.

ارگانهای اعمال قدرت سیادت خلق از شوراهای محلی تا شورای عالی، بر اساس نمایندگی مناطق، نمایندگی مجتمع های کار، بر اساس تعاونی ها و اتحادیه های حرفه ای، بر اساس نمایندگان سازمانهای سیاسی، مذهبی و اجتماعی شکل خواهد گرفت.

اساس دمکراسی خلق شوراهای محلی اند.

آنها نمایندگان خود را به شوراهای منطقه ای ارسال می کنند.

عالیترین ارگان نمایندگی خلق (شورای عالی) از نمایدگان شوراهای مناطق تشکیل خواهد شد.

شورای عالی دولت را انتخاب می کند، که در مقابل خلق که توسط نمایندگانش در شوراها نمایندگی می شود مسئول است.

ما خواهان انتخابی بودن قضات و مسئولین ارگانهای انتظامی در محل هستیم.

نواحی مختلف پس از پیروزی انقلاب رهائیبخش خلقی از کدام حقوق برخوردار خواهند بود؟

هر ناحیه ای از حق اعلام قانون اساسی و یا هر سند پایه ای دیگری برای خود برخوردار خواهد بود که به خلقهای ساکن در قلمرو خویش حقوق پایه ای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را اعطا کند.

هر ناحیه ای از این حق برخوردار خواهد بود که علاوه بر زبانهای رسمی دولتی، زبانهای منطقه ای را در امور فرهنگی، سیاسی، حقوقی و یا اداری به کار بگیرد.

هر ناحیه ای از حق تعیین بودجه از محل تأمین مالیات بر اشخاص حقیقی و حقوقی که در قلمرو آن کار و فعالیت می کنند برخوردار خواهد بود.

پس از پیروزی انقلاب رهائیبخش خلقی نواحی چه وظایفی را خواهند داشت؟

هر ناحیه ای موظف خواهد بود بخشی از مالیات تحصیل شده را به یک صندوق عمومی بحران واریز کند (برای فجایع طبیعی و یا سایر فجایع).

هر ناحیه ای موظف خواهد بود، بخشی از مالیات تحصیل شده را برای نیازهای عمومی دولت اختصاص دهد – دفاع، حفظ دستگاه مرکزی دولت، ساختمان تأسیسات با اهمیت ملی، تحقیقات علمی، حمایت از نظام بهداشت و آموزش، توسعه و زیرساختها.

هر ناحیه ای موظف خواهد بود که از اصول عمومی دولت در روابط بین کار و سرمایه و آزادیهای مدنی و سیاسی تبعیت نماید.

هر ناحیه ای موظف خواهد بود که از قانونمداری حمایت کند و حقوق و آزادیهای شهروندان را در چهارچوب اصول حاکم عمومی دولت مورد حفاظت قرار دهد.

اینها اصول اصلی و اهداف مبارزه ما هستند.

ما اعتقاد داریم که هر شهروند شریفی و هر میهن پرستی با این اصول توافق و از آنها حمایت خواهد نمود.

ما به همبستگی بین المللی و حمایت همۀ آنهائی امیدواریم که به ایده آلهای برابری، دمکراسی و عدالت اجتماعی نه تنها در حرف، بلکه در عمل وفادارند.

متحدانه پیروز خواهیم شد!

تصویب شده در کنفرانس مقاومت یالتا در تاریخ 7 ژوئیه 2014

حاصرین در کنفرانس:

مرکز هماهنگی حمایت از یک اوکراین فدراتیو

اتحاد شهروندان اوکرائینی

حزب بوروتبا

گارد اسلاو (شهر زاپوروش Zaporozh’e )

اتحاد خلق (خارکف)

گارد لوگانسک

گروههای مقاومت ضد فاشیستی در شهرهای سومی، کی یف، دنیپرو پتروفسک، زاپوروش و ادسا

افراد منفرد

http://borotba.org/manifesto_of_the_peoples_front.html

http://www.russland.ru/blick-in-den-hintergrund-manifest-der-volksbefreiungsfront-der-ukraine-zu-den-zielen-des-widerstandes-im-sueden-und-osten-der-ukraine/

http://pglobal.org/lectures/1392/

http://www.russland.ru/blick-in-den-hintergrund-manifest-der-volksbefreiungsfront-der-ukraine-zu-den-zielen-des-widerstandes-im-sueden-und-osten-der-ukraine/

http://rabble.ca/blogs/bloggers/roger-annis/2014/07/no-to-war-eastern-ukraine-declaration-yalta-crimea-anti-war-confe

 

http://kai-ehlers.de/

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر