در انتظار گودو-2: روژآوا و چشم اندازهای ائتلاف با دولت سوریه

نوشتۀ: بهمن شفیق
Write a comment

 سیاست غرب محور پید اکنون کاملا شکست خود را به نمایش گذاشته است. حملۀ گسترده ترکیه به مواضع پ ک ک و هم چنین به مواضع یپگ در سوریه به بهانۀ هجوم به داعش، پایان دوران پیشروی در پناه آتش جنگنده های ناتو را اعلام کرده است. "ائتلاف بین المللی" نه تنها متحد خود، روژآوا، را تنها گذاشته است، بلکه به صراحت حمایت خود را از ترکیه نیز اعلام کرده است. اظهارات بن رودس سخنگوی کاخ سفید در واکنش به حمله ترکیه مبنی بر این که پ ک ک یک سازمان تروریستی است و "بدیهی است که ترکیه محق است بر علیه مراکز تروریستی دست به اقدام بزند"، آب پاکی بود که بر تمام تخیلات پید ریخته شد.

 

اظهارات صالح مسلم، دبیر کل حزب اتحاد دمکراتیک مردم کردستان سوریه (پید) در سایت روژآوا نیوز مبنی بر امکان پیوستن نیروهای نطامی روژآوا به ارتش سوریه را می توان نشانه های آغاز چرخشی تازه در منطقه خاورمیانه دانست. چرخشی در ائتلافهای شکننده تاکنونی و شکلگیری ائتلافهائی که تا دیروز غیر قابل تصور بودند. صالح مسلم این اظهارات را در مصاحبه ای با نشریه عربی زبان الحیات به عمل آورده است که روژآوانیوز خلاصه ای از آن را منتشر نموده است.

بر اساس این گزارش مسلم اظهار داشت که او "مسأله ای در بازگشت نیروهای ارتش منظم سوریه به مناطق کردنشین نمی بیند به شرطی که این ارتش با روحیه ای جدید و نه با روحیه و سیستم امنیتی بعثی باشد". او اضافه کرد که "نیروهای واحدهای دفاع مردمی (یپگ) مشکلی برای پیوستن به ارتش سوریه با روحیه کنونی اش ندارند". گزارش می افزاید: "رئیس حزب اتحاد دمکراتیک - پید (که شاخۀ سوریه ای حزب کارگران کردستان ترکیه پ ک ک است) درباره رابطه رهبر این حزب عبداله اوجالان با رئیس جمهور پیشین سوریه حافظ اسد اظهار داشت :«اوجالان در برقراری رابطه با رژیم اسد پدر منافع متقابل دو طرف را می دید». او ادامه داد که :پس از آغاز انقلاب 1984 در کردستان ترکیه حزب کارگران کردستان همواره در عبور اتومبیلهای حامل اسلحه از سوریه مجاز بود. «این رابطه تاکتیکی با ارزشی بین حافظ اسد و اوجالان بود. او میخواست نیروها را بر علیه رژیمهای ترکیه و عراق متحد کند و این شامل برقراری رابطه با احزاب کردی نیز میشد. در چنین جهارچوبی اوجالان به منافع متقابل چنین رابطه ای آگاه بود». در رابطه با وضعیت کنونی سوریه مسلم اظهار داشت: «ما نمونۀ خودگردانی دمکراتیک را با توجه به تمایزاتی که هست برای گسترش به کل قلمرو سوریه قابل بحث میدانیم». او اضافه کرد: «دروزی ها، علویها، اسماعیلی ها، ترکمن ها، مسیحیان، همۀ این گروهها باید بتوانند خود را بیان کنند و در نهایت ما هر توافق آزادانه ای را قبول میکنیم. قالبهای فدرالیسم متنوعند و از هر نقطه ای به نقطۀ دیگر تفاوت می کنند. چرا ما انعطاف نداشته باشیم و از تمرکززدائی حرکت نکنیم و به شکلی از کنفدراسیون دولتی یا هر شکل دیگری نرسیم. مهم دستیابی به فرمولهایی برای همزیستی داوطلبانه و بدور از تبعیض و سرکوب و استبداد است»".

این چرخشی کامل در سیاست پید است. اظهار لحیه های مسلم درباره شرط و شروط "بعثی" نبودن ارتش سوریه گریزی است برای اجتناب از انتقاد از سیاست ویرانگر پیشین خود پید. او این شرط و شروط را برای رژیم بشار اسد عنوان می کند که نسبت به رژیم حافظ اسد به مراتب بعثی زدائی شده تر است و در مقابل به تمجید همان رژیم تماما بعثی حافظ اسد می نشیند. این خود پید بود که در تمام دوران جنگ داخلی در سوریه چشم اندازهای سیاسی خود را یا به مذاکرات پ ک ک و دولت ترکیه و فدرالیزه شدن دولت ترکیه گره زده بود و یا به موفقیت نیروهای تحت حمایت غرب. این خود پید بود که از آغاز نسبت به جدال خونین بین اسلامی ها و دولت سوریه سیاست بیطرفی اتخاذ نمود و از زمانی هم که به سیاست مقابله فعال با داعش رو آورد، متحدین خود را در نیروی هوائی دول "متفقین" غربی و ارتش آزاد سوریه و "شورشیان میانه رو" اسلامی از قبیل احرار الشام جستجو می کرد. تا زمانی که مؤلفه های بزرگ سیاسی تغییر نکرده بودند، این سیاستی بود که برای پید مفید به نظر میرسید. در ماههای گذشته و پس از پیروزی در نبرد کوبانی، یپگ، شاخۀ نظامی پید، در ائتلاف با همان متحدین از یک پیروزی نظامی به یک پیروزی دیگر دست می یافت و برای اولین بار امکان ایجاد منطقه ای واحد از سه ناحیه کردنشین سوریه ظاهر میشد. بر متن این پیروزیها سخنگویان پید با اطمینان تمام از حق خویش برای انجام عملیات در کل سوریه سخن می گفتند و در همین مدت گزارشاتی از نواحی عرب نشین اشغال شده توسط یپگ منتشر میشد که به کردها اتهام پاکسازی قومی مناطق عرب نشین را وارد میکردند. گزارشاتی که البته توسط اسلامیون و دولت ترکیه در بوقهای تبلیغاتی دمیده می شدند، اما پید هیچگاه نتوانست بی پایگی آنان را نشان دهد. برعکس، اظهاراتی از قبیل گفته های ردور خلیل سخنگوی یپگ مبنی بر این که "ما به آنها اطمینان میدهیم که امنیت و نیازهای انسانی شان را تأمین می کنیم. آنها می توانند پس از تأمین امنیت به دهکده ها و دارائی های خود در منطقه باز گردند" لااقل شائبه های وجود چنین اقداماتی را حتی تأئید نیز میکردند. این سیاستی است که در کردستان عراق عملا در دست اجراست و در رسانه های "دوست" در غرب نیز بازتاب یافته است. گزارش فارین پالیسی تحت عنوان "ویران کردن خانه ها برای کردستان" تنها یکی از این گزارشات است.

استراتژی پید در سه سال گذشته به حدی به استراتژی ناتو و دولت کردستان عراق گره خورده بود که از کردستان سوریه به عنوان جبهۀ جنوبی ناتو نام برده می شد. فهیم تاشتکین، ستون نویس مطلع روزنامه رادیکال ترکیه و سمپات یپگ، پس از فتح تل ابیض توسط نیروهای یپگ در گزارشی دقیق به نام "کردها به کریدوری به مدیترانه نظر دارند" به بررسی امکانات پیشروی نیروهای یپگ و پاکسازی غرب فرات از داعش و اتصال سه بخش مختلف روژآوا به یکدیگر پرداخته و از جمله می نویسد: "آمریکا قادر نبوده است که با هیچ نیروی دیگری در اپوزیسیون به این سطح همکاری دست یابد که اکنون با کردها بدان دست یافته است". و او البته بلافاصله اضافه می کند که با در نظر گرفتن مخالفت شدید ترکیه معلوم نیست که این سیاست گسترش یابد با نه. تاشتکین از جمله ملزومات ادامه فتوحات یپگ از قول ادریس نسان، وزیر امور خارجی کوبانی، نقل میکند که تأمین چهار شرط مستلزم چنین پیشروی ای است: "همکاری با نیروهای اپوزیسیون در منطقه، درخواست قبایل محلی، وجود تهدیدی جدی بر علیه [شهر] آفرین [از سوی داعش] و حمایت ائتلاف بین المللی". این "نیروهای اپوزیسیون در منطقه" کسی نیست به جز نیروهای جبهه اسلامی که به بیان تاشتکین "ضربات سنگین داعش بر آنان می توانند جبهه اسلامی را به سوی همکاری با یپگ سوق دهند". اما او اضافه می کند که "نیروهای کرد سوری اظهار میدارند که در حال حاضر زمان برای همکاری با فراکسیونهای جبهۀ اسلامی برای رسیدن به ساحل دیگر فرات هنوز بلوغ نیافته است".  به عبارت روشن، پید و یپگ همه و همۀ ائتلافهای ممکن مورد تأئید غرب را در دستور کار خود داشتند. تنها همکاری با دولت سوریه بود که نه تنها هیچگاه در ماههای اخیر به بحث گذاشته نمی شد، بلکه بکرات بر عکس آن نیز تأکید می شد.

 این سیاست اکنون کاملا شکست خود را به نمایش گذاشته است. حملۀ گسترده ترکیه به مواضع پ ک ک و هم چنین به مواضع یپگ در سوریه به بهانۀ هجوم به داعش، پایان دوران پیشروی در پناه آتش جنگنده های ناتو را اعلام کرده است. "ائتلاف بین المللی" نه تنها متحد خود، روژآوا، را تنها گذاشته است، بلکه به صراحت حمایت خود را از ترکیه نیز اعلام کرده است. اظهارات بن رودس سخنگوی کاخ سفید در واکنش به حمله ترکیه مبنی بر این که پ ک ک یک سازمان تروریستی است و "بدیهی است که ترکیه محق است بر علیه مراکز تروریستی دست به اقدام بزند"، آب پاکی بود که بر تمام تخیلات پید ریخته شد.  

حملۀ ترکیه به معنای پایان دوره ای از توازن شکننده در منطقه، به هیچ وجه اقدامی منفرد و منحصرا از جانب دولت ترکیه نبود. روشن است که دولت اردوغان از این جنگ طلبی جدید خویش اهداف بلاواسطه ای را نیز دنبال می کند که وادار کردن پ ک ک به ورود به جنگی متقابل و ممنوعیت حزب دمکراتیک خلق ترکیه پیش از انتخابات زودرس بعدی از مهم ترین این اهدافند. اما مسإلۀ تعیین کننده این است که اهداف فوری دولت اردوغان اکنون و در شرایط تغییر یافته منطقه پس از توافق هسته ای با ایران، با اهداف سیاست آمریکا مبنی بر ایفای نقش تعیین کننده در تحولات منطقه گره خورده است که به طور بلاواسطه ای در گرو موقعیت جنگ داخلی در سوریه و واگذار نکردن میدان جنگ سوریه به ایران و روسیه است. دقیقا همین شرایط تغییر یافته است که در کوتاهترین مدت به انجام توافقاتی بین ترکیه و آمریکا منجر شده است که در تمام ماههای پیش از آن با دشواری مواجه بود. توافقی که نیویورک تایمز تحت عنوان "ترکیه و آمریکا «منطقۀ امن» بدون داعش را در سوریه طرحریزی می کنند" به بررسی آن می پردازد. توافقی که مانند همۀ اقدامات سالهای اخیر آمریکا در خاورمیانه هیچ هدف استراتژیک روشنی را تعقیب نمی کند اما در عین حال آرایش جدیدی از ائتلافها و درگیریهای نوینی را به منطقه تحمیل می کند.

نیویورک تایمز درباره این توافق می نویسد که "ترکیه و آمریکا به توافقاتی کلی دست یافته اند که مبتنی بر همکاری بین جنگنده های آمریکائی، شورشیان سوریه و نیروهای ترکیه برای پاکسازی شبه نظامیان داعش در یک منطقۀ حائل 60 مایلی در خاک سوریه است". این طرح ایجاد منطقه ای حائل در سوریه را در نظر دارد که از وجود داعش پاک شده و "تحت کنترل شورشیان میانه رو سوریه" قرار خواهد گرفت. و البته که باز هم اختلافات قدیمی بین ترکیه و آمریکا بر سر ایفای نقش در نابودی دولت اسد بر سر جای خود باقی می مانند: "یک مقام بلند پایه دولت اوباما اظهار داشت که «جزئیات طرح هنوز نیاز به کار دارند، اما چیزی که ما با ترکیه از آن صحبت میکنیم همکاری برای تقویت شرکای میدانی ما در مقاببله با داعش است»". و نیویورک تایمز اضافه می کند که "این طرح هم دچار همان مشکلاتی است که مدتهاست بر سیاست آمریکا در سوریه سایه انداخته اند. در حالی که تمرکز آمریکا بر داعش است، هم ترکیه و هم شورشیان سوریه شکست پرزیدنت بشار اسد را اولویت اول خود می دانند... هدف هر چه باشد این طرح هواپیماهای جنگی آمریکا و مؤتلفین را هر چه بیشتر به مناطق بمباران نیروی هوائی سوریه نزدیک می کند و با خود این پرسش را به وجود می آورد که در صورت حملۀ نیروی هوائی سوریه به متحدین شان بر روی زمین، نیروهای ائتلاف چه واکنشی نشان خواهند داد". اما در عین حال نیویورک تایمز در این تردیدی ندارد که "عارضۀ دیگر طرح این است که رشد این نیروهای شورشی به زیان شبه نظامیان کرد خواهد بود که فی الحال در مناطق شرقی تر با حمایت هوائی آمریکا در نبرد با داعش هستند و توجه آنان نیز به همین منطقه [مورد توافق ترکیه و آمریکا] معطوف است".  به عبارت دیگر، منطقۀ حائلی که اکنون مورد توافق آمریکا و ترکیه قرار گرفته است، نقطۀ پایانی خواهد بود بر ایجاد منطقۀ واحد روژآوا. نه تنها این، بلکه بدتر از این. این منطقه ای خواهد بود رسما تحت کنترل جبهه اسلامی متشکل از جبهه النصره و احرار الشام. دقیقا همان نیروئی که تا چندی پیش به عنوان مؤتلفین احتمالی یپگ در تصرف سواحل غربی فرات مورد بحث قرار می گرفت. یک حاکمیت اسلامی تثبیت شده با حمایت "ائتلاف بین المللی" بین مناطق کردنشین روژآوا. آیا کابوسی بدتر از این می توان تصور کرد؟

چرخش صالح مسلم، انعکاسی از این کابوس است. این چرخشی است دیرهنگام و از موضع ضعف. روژآوا می توانست و باید مدتها پیش چنین سیاستی را اتخاذ میکرد. زمانی که اسلامیون هنوز بخشهای وسیعی از سوریه را تحت کنترل خود نگرفته بودند، زمانی که دولت بشار اسد ادارۀ مناطق کردنشین را به ساکنان آن واگذار کرده و ارتش سوریه را از این مناطق بیرون کشیده بود، زمانی که می شد به اتکای توازن قوای نسبتا مساعدی که وجود داشت، چشم اندازی از یک سوریه مبتنی بر همزیستی مسالمت آمیز ملیتهای مختلف را ترسیم کرد و به این ترتیب الگوئی برای خاورمیانه ای فارغ از جنگ و خونریزی و درد و رنج را به نمایش گذاشت. روژآوا این فرصت را از دست داد. این البته از نظر تاکتیکی نیز اشتباهی بود که می تواند به نتایجی فاجعه آمیز برای روژآوا و مردم آن منجر شود. اما خطا در تاکتیک منشأ این جهتگیری نبود.  بلکه در درجه اول به این دلیل که پید سیاستی بورژوائی را تعقیب میکرد که از یک سو به افقهای تنگ نظرانه ناسیونالیسم کردی محدود بود و از سوی دیگر با آنارشیسم آنتی کمونیستی بوکچینی در چهارچوبهای لیبرالیسم غربی قرار می گرفت (نگاه کنید به در انتظار گودو: نبرد برای خاورمیانه آینده، آن سوی نیک وبد و همچنین کنفدرالیسم دمکراتیک یا سوسیالیسم). چرخش امروز پید به نفع ائتلاف با دولت سوریه به همان اندازه از الگوهای بورژوائی سیاست پردازی تبعیت می کند که دلبستگی گذشته آن به ارتش آزاد سوریه و "ائتلاف بین المللی" ناتو. و به همان سرعتی که سیاست پیشین تغییر کرد، این سیاست نیز میتواند با تغییر مؤلفه های میدانی یک بار دیگر به نفع افق ناتوئی بچرخد.

سوریه و خاورمیانه به سیاستی انقلابی نیاز داشت و دارد. سیاستی که نه تنها بنیانهای نظم مسلط را آماج حمله قرار دهد، بلکه در تقابل با انواع ارتجاع ملی و مذهبی و سکولار و امپریالیستی امر طبقاتی را به اهرمی برای فائق آمدن بر شکافهای عمیقی بدل کند که سرنوشت سیاهی برای تودۀ کارگران و زحمتکشان منطقه رقم زده است. سرنوشتی که پایانی بر آن متصور نیست. آینده نشان خواهد داد که آیا در روژآوا چنین نیروئی وجود دارد یا نه. اگر آری، انتقاد بیرحمانه از جریان مسلط بر روژآوا نخستین وظیفه ای است که در مقابل چنین نیروئی خواهد بود. اگر بتوان برای روژآوا آینده ای سعادتمند تصور کرد، این فقط در گرو رها کردن سیاست در روژآوا از بندهای کاسبکارانه رئال پلیتیکی است که پید به تأسی از پ ک ک و قائد آن آپو، بر آمال و آرزوهای تودۀ زحمتکشان روژآوا زده است.

جدال کنونی در ترکیه و گسترش دامنۀ عملیات نظامی بلوک ارتجاعی "ائتلاف بین المللی" و ترکیه به داخل سوریه و تغییر در سیاست کردهای سوریه، همگی مؤلفه هائی از تغییراتی دامنه دارتر در منطقه خاورمیانه هستند که تشدید جنگ در یمن نیز بخشی از آن است. تغییراتی که به طور بلاواسطه ای با توافق هسته ای ایران و غرب و طرح متفاوت نبرد بر سر هژمونی در منطقه و آرایش سیاسی آینده آن گره خورده اند. پیکار برای خاورمیانه سوسیالیستی اکنون در شرایطی متفاوت واقع می شود. این شرایط را باید شناخت. این نخستین شرط هر مبارزه موفقیت آمیزی است.

 

بهمن شفیق

6 مرداد 94

 

27 ژوئیه 2015

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر