درباره اوضاع جهانی -4: پس از اوکراین: حملهِ بعدیِ روسیه

نوشتۀ: ماریک استرینگ
Write a comment

سیاستگذاران ایالات متحده و اتحادیه اروپا باید برای دفع تخریب های اقتصادی مسکو که ممکن است برای تضغیف قدرت تصمیم گیران به کار گیرد، آماده شوند.این تعامل باید شامل اشتیاق بازیافته آمریکا برای گسترش ناتو باشد، ناتویی که طی ده ها سال جلودار تحولات دموکراتیک در اروپای شرقی بوده است


 

 توضیح: تحولات خشونت بار اوکراین در ماههای گذشته، جبهۀ تازه ای در تخاصمات جهانی را باز کرد. در مقابل جبهه متحدی از اروپا و آمریکا، این بار روسیه در سوی دیگر این نبرد قرار گرفته است. همه شواهد نشان می دهند که این تحولات بی ارتباط با تحولاتی که در سالهای گذشته به نفع روسیه واقع شده اند نیستند. ماندن بشار اسد در سوریه و فرار اسنودن به روسیه، پیروزیهای دیپلماتیک مهمی برای روسیه به حساب می آمدند. با تحولات اوکراین، اکنون روسیه هر چه بیشتر در موقعیت تدافعی قرار می گیرد. تحریم بازیهای المپیک سوچی از سوی رؤسای جمهور برخی کشورهای غربی نشان می دهد که این جدال برخی خطوط دیپلماتیک را نیز پشت سر گذاشته است. سخنرانی شدیداللحن برژینسکی در کنفرانس امنیتی مونیخ که در آن تقریبا بی پرده روسیه را تهدید به افتادن به ورطۀ جنگ داخلی نموده بود، حکایت از جدیت عزم غرب در تغییر ژئوپلیتیک جهانی داشت. ماریک استرینگ در مقالۀ حاضر ارزیابی هایی از میدانهای بعدی نبرد را ارائه می دهد. او به نقض مفاد پیمان هلسینکی از جانب روسیه اشاره می کند و "فراموش می کند" تمام موارد نقض پیمان بین روسیه و ناتو مبنی بر عدم گسترش ناتو به کشورهای همجوار روسیه را نیز ذکر کند. او از حملۀ بعدی روسیه حرف می زند، اما در حقیقت نوشته وی طرحهائی برای حملۀ بعدی غرب را به میان می کشد.

هیأت برگزاری کنفرانس

درباره اوضاع جهانی -4: پس از اوکراین: حملهِ بعدیِ روسیه

ماریک استرینگ

ترجمه: حمید رضایی

در حالی که نتیحه تحولات اوکراین چندان روشن نیست، روسیه به طور موفقیت آمیزی از تحریم ها استفاده کرده و انبوهی از پول نقد و تخفیف گاز طبیعی را به کار می گیرد تا اوکراین را از تلاش هایش برای ساخت آینده ای اروپایی باز دارد. حتی اگر چه روسیه نقطه تمرکز خود را به برگزاری امن و باشکوه المپیک سوچی ماه آینده تغییر می دهد، جامعه آتلانتیک-اروپایی باید خود را برای دور دیگری از تهدیدات روسیه علیه همسایه های سابقا عضو شوروی اش نظیر اعمال تجارت فلج کننده و تحریم مالی و انرژی آماده کند.دور بعدی آن نزدیک است.

هنگامی که رئیس جمهور ویکتور یانوکوویچ در ماه نوامبر به روسیه تسلیم شد، اوکراینی که تقریبا توافقنامه تجارت آزاد و اتحاد خود را با اتحادیه اروپا (EU) نهایی کرده بود، دو کشور کوچک تر و آسیب پذیرتر پسا شوروی - گرجستان و مولداوی - فشار روس ها را با پیوستن بی سر و صدا به توافقنامه های مشابه به مبارزه طلبیدند. با نهایی شدن امضای هر دو پیمان که حالا طی ماه های آینده ممکن می شود، گرجستان و مولداوی آماده مقاومت در برابر خراب کاری های جدید مسکو می شوند. مانند اوکراین این دو کشور نیز مستقیما به حوزه تحت نظر "منافع ویژه" روسیه گرفتار شده اند، منطقه ای که روسیه در تلاش است تا آن را به داخل "اتحادیه گمرکی" خودش بکشد. اگر چه بلوک تجاری فعلا فقط شامل بلاروس، قزاقستان و روسیه می شود، روسیه در حال برنامه ریزی جاه طلبانه برای اتحادیه اقتصادی اوارسیا در سال 2015 است.

24 دسامبر در نشست شورای عالی اقتصادی اوراسیا در مسکو، ارمنستان، قرقیزستان و نیز اوکراین هیات هایی را برای بحث درباره نقشه راه الحاق احتمالی شان و همچنین هماهنگی با قواعد تجاری فرستادند. (گرچه اوکراین فقط ناظر بود.) اگر چه خیلی دور از یک بلوک نوآوری و مدرن سازی ، به نظر می رسد که گروه تحت رهبری روسیه قصد ایجاد دژی از حمایتگرائی و خود کفائی دارد.

بر اساس یک تحقیق جدید ، روسیه در اولین سال کاملش به عنوان عضو سازمان تجارت جهانی - حمایتگرا ترین کشور جهان در سال 2013 بود با حدود 73 محدودیت جدید تجاری. سه عضو فعلی "اتحادیه گمرکی" مسئول حدود یک سوم تمام سیاست های حمایتگرائی در جهان هستند.بعلاوه فرار سرمایه از روسیه در سال 2013 حدود 63 میلیارد دلار ارزیابی می شود. همچنین در گزارش 2013 سازمان شفافیت بین المللی ، عضویت "اتحادیه گمرکی" کنونی در رتبه ای بین 123 و 140 (بین 177 کشور) از نظر شاخص فساد قرار گرفت. این ها ویژگی های یک بلوک تجاری که درباره تشویق نوآوری، جذب سرمایه گذاری، معکوس کردن مهاجرت بی هدف و طرح های جمعیتی جدی باشد، نیست.(مثال اخیر اینکه روسیه ممکن است 10 میلیون از جمعیت درحال کار خود را در سال 2025 از دست دهد).

بنابراین این تعجب آور نیست که روسیه به سیاست های اجبار برای کشاندن همسایگان سابقا عضو شوروی اش به داخل "اتحادیه گمرکی" روی می آورد، مخصوصا دموکراسی های جوان در حال مدرن سازی نظیر گرجستان و مولداوی. مسلما مسکو به طور تاریخی شکست های اقتصادی بیشتری را بیش از تقریبا هر کشور سابقا عضو شوروی به خود دیده است. و کمبود توجه بروکسل و واشنگتن که گرجستان و مولداوی را رها کرده اند- هر یک با جمعیتی کمتر از پنج میلیون، البته غیر از بخش وسیعی از زمین های باریکه ای که توسط نیروهای روسی تحت اشغال است- باعث شده است که بیشتر در معرض فشارهای روسیه قرار بگیرند. در حالی که دولتمردان فعلی گرجستان - و به دنبال انتقام جویی های ضد تولیدی علیه شان- دولت پیش از خود را که توسط رییس جمهور میخائیل ساکاشویلی رهبری می شد شدیدا مورد انتقاد قرار داده اند، سیاست های گرجستان در باره ادغام در ناتو و اتحادیه اروپا طی دهه گذشته تا حد زیادی ثابت قدم باقی مانده است. سال ها خرابکاری روس ها، از جمله اشغال نظامی 2008، اشغال بیست درصد قلمرو گرجستان، جلوگیری از صادرات شراب و آب گرجی، ممنوعیت صدور ویزا و قطع انرژی تنها افکار عمومی گرجستانی ها را به نفع یک آینده اروپا-آتلانتیک جسارت بخشیده است. با بهبود کیفیت تولید، بازگشایی بازارهای صادراتی و موافقت با میزبانی زیرساخت های کوریدورانرژی جنوبی از دریای کاسپین (خزر) به اروپا، گرجستان خود در مقابل دور جدید تحریم های روسی که در صورت حرکت به سمت توافق نامه اتحادیه اروپا انتظارش را می کشد، ایمن ساخته است.

در سال 2009 مولداوی- قرار گرفته بین اوکراین و عضو اتحادیه اروپا رومانی- اولین انقلاب توئیتری را تجربه کرد- که تومار احزاب سال ها در قدرت کمونیست را در هم پیچید و ائتلافی از اصلاح طلبان و رهبران طرفدار اروپا را به قدرت رساند. اگر چه حدود 1000 نیروی ارتش روسیه- بقایای ارتش 14 شوروی- به اشغال بخش های جدایی طلب مولداوی موسوم به ترانسنیستریا ادامه می دهند- جایی که مامنی برای قاچاق عمده اقلام مهم شده است و اخیرا اروانیوم با کابرد سلاح های بالقوه و نارنجک های ضد تانک بدون شماره سریال در آن جا مصادره شده است. "تعهدات استانبول" روسیه در سال 1999 برای عقب نشینی سلاح و مهمات اش از مرزهای تعریف شده مولدوی تا سال 2002 هنوز به نتیجه نرسیده است.

رهبری عملی ترانسنیستریا می خواهند تا سرزمینشان یک بخش خودمختار مجزای روسی نظیر کالینینگراد شود. چند سال پیش ترانسنیستریا برای میزبانی موشک های اسکندر روسی علیه سیستم دفاع موشکی آمریکایی در اروپا پیشنهاد داده است و به سمت اتخاذ قانون روسیه حرکت کرده است. و به نظر می رسد که بسیاری از مقامات روسی به طور فزاینده ای مایل به استفاده از این منبع فشار برای تضعیف آینده مولداوی در اتحادیه اروپا هستند.

در حالی که مولداوی در ماه سپتامبر به شروع موافقت نامه خود با اتحادیه اروپا مشغول بود، روسیه دیمیتری روگزین معاون وزیر دفاع خود را به کیشینف فرستاد. او هشدار داد که امضای موافقت نامه اتحادیه اروپا به معنی "قطع روابط" با روسیه، رنج اخراج مهاجران مولداوی از روسیه و از دست دادن ترانسنیستریا خواهد بود. مولداوی همچنین قریب به تمام گاز طبیعی مورد نیاز خود را از روسیه وارد می کند.در سفر خود آقای روگزین به این کشور یادآوری کرد که " تدارک انرژی در زمستان مهم است ، امیدوارم یخ نزنید." روسیه همچنین در حال حاضر ممنوعیت صدور شراب و دیگر اقلام کلیدی مولداوی را دوباره تصویب کرده است. با توجه به بیزاری روسیه از ادامه بیشتر مشاجره قبل از المپیک سوچی جامعه آتلانتیک-اروپا یک پنجره مهم برای تدبیر و پیاده سازی یک استراتژی جهت حمایت از دور بعدی گسترش دموکراتیک در اروپا دارد.

هنگامی که گرجستان و مولداوی (و به طور بالقوه هنوز ، اوکراین) توافق اتحادیه اروپا را بعدا در همین سال نهایی می کنند، سیاستگذاران ایالات متحده و اتحادیه اروپا باید برای دفع تخریب های اقتصادی مسکو که ممکن است برای تضغیف قدرت تصمیم گیران به کار گیرد، آماده شوند.این تعامل باید شامل اشتیاق بازیافته آمریکا برای گسترش ناتو باشد، ناتویی که طی ده ها سال جلودار تحولات دموکراتیک در اروپای شرقی بوده است.

دوم اینکه آمریکا و اتحادیه اروپا باید محدودیت های انرژی را لغو کنند و منافع تجاری خود را با کشورهای سابقا-شوروی که در مقابل فشارهای روسیه آسیب پذیرند ، افزایش دهند. بر اساس برخی تخمین ها روسیه حدود 24 بار در 15 سال گذشته از انرژی به عنوان ابزاری برای اعمال فشار سیاسی استفاده کرده است. لغو محدویت های کهنه بر تجارت گاز طبیعی آمریکا – که به عنوان لایحه ای مورد حمایت هر دو حزب توسط نماینده کنگره میشل ترنر معرفی شده است- صادرات انرژی را به مناطق استراتژیکی نظیر اروپای شرقی تسریع می کند. اروپا و آمریکا همچنین باید راه های دیگری را برای کاهش تعرفه های گمرکی این کشورها بیازماید، هیات های تجاری دوجانبه را سازمان دهند، از ایجاد روابط متقابل انرژی منطقه ای حمایت کنند و مسافرت بدون روادید به کشورهای اروپایی را تسریع کنند. به دور از درگیرشدن در هر جنگ مزایده ای با مسکو بر سر آینده شرق اروپا، این اقدامات انرژی درازمدت و تنوع تجاری را تضمین خواهد کرد، و در نتیجه تقویت تصمیم گیری مقتدر.

سوم اینکه حکومت اوباما باید کماکان از تمام مجوزهای قانونی خود برای تحریم مقامات خارجی ای که حقوق بین المللی شناخته شده شهروندان خود را نقض می کنند، استفاده کند. اعلامیه 22 ژانویه سفارت آمریکا خطاب به اوکراین که اعلام می کرد ویزای آمریکای چند تن از مقامات اوکراینی که در خشونت علیه معترضین دست داشتند لغو شده است، گامی در مسیر درست بود.

سرانجام اینکه تحادیه اروپا باید روشن کند که برنامه "مشارکت شرقی"اش برای کشور های سابقا شوروی راهی برای عضویت احتمالی آن ها در اتحادیه اروپا است- این ابهامی را که روسیه برای گسترش اختلاف از آن استفاده می کند از بین می برد.همان گونه که سفیر روسیه در اروپا پس از تصمیم اوکراین برای ترک مذاکرات اروپایی اظهار داشته بود:" زندگی آسوده نشستن روی دو صندلی رو به اتمام است، اروپا هرگز نه به اوکراین و نه به دیگر "شرکای شرقی" قول عضویت کامل نداده است." همچنین تمام کشورهای مشتاق پیوستن به نهادهای آتلانتیک-اروپایی باید شرایط و مقررات سخت گیرانه را فراهم کنند، عضویت به عنوان گام نهایی باید در نظر گرفته شود.

سیاست جامعه آتلانتیک-اروپایی برای گسترش دموکراتیک باید به عنوان یک امر ریشه دار اصولی ادامه یابد، نه در شکل رقابتی با روسیه. "قانون نهایی هلسینکی" در سال 1975 - همانطور که مسکو بارها تایید کرده است- همچنان در خدمت قوانین بنیادین امنیت اروپایی برای همه ملت های اروپا حقی این را فراهم می کند که " به سازمان های بین المللی ملحق شوند، در معاهدات دوجانبه یا چند جانبه شرکت کنند یا نکنند که این شامل حق عضویت یا عدم عضویت در معاهدات ائتلافی نیز می شود." و نیز باید از " اعمال زور نظامی، سیاسی، اقتصادی و دیگر انواعش" خودداری کنند از. فشار روسیه برای حفظ امتیازات قابل ملاحظه منطقه ای اش با اصولی که نزدیک به چهل سال پیش قبول کرده، ناسازگار است.

در سالهای اخیر، رهبر روسیه نشان داد که برنامه اروپا برای تعامل با کشورهای سابقا عضو شوروی تا حد زیادی بی تاثیر بود. حالا مسکو خط قرمزهایش را در مقابل هر گونه دست اندازی دموکراتیک دوباره ترسیم می کند. سیاست غربی نیز باید خود را با این تطبیق دهد.

**********

لینک مطلب در "آتلانتیک کانسیل"

http://www.atlanticcouncil.org/publications/articles/after-ukraine-moscow-s-next-offensive

* ماریک استرینگ عضو ارشد غیر ساکن در شورای آتلانتیک است و به عنوان عضو ارشد حرفه ای در امور اروپا و اروپا آسیا و معاون مشاور ارشد در کمیته روابط خارجی سنا خدمت کرده است.

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر