هستۀ تلخ

نوشتۀ: آهنگر
Write a comment

کورمال کورمال توی تاریکی به دنبال در اطاق میگشتم که فریده دست دراز کرد و مرا از درز در به داخل اطاق کشاند. زیر نور شیری رنگ مهتاب، که از طریق پنجره به درون اطاق می‌تابید، فریده سینه به سینهام ایستاد و گذاشت که چادر گل گلیاش، همانی که همیشه به‌ سر داشت، از روی سر و شانه بلغزد و پائین بیفتد. نگاهم لغزش چادر را از روی گودیها و برجستگیهای تنش تعقیب کرد تا جائی که دور پاهاش روی فرش بُته سرکج دستباف چمبره زد. دستها را دراز کرد و دستانم را گرفت و با چشمان درشت فریبنده توی صورتم خیره شد و گفت :

 

کورمال کورمال توی تاریکی به دنبال در اطاق میگشتم که فریده دست دراز کرد و مرا از درز در به داخل اطاق کشاند. زیر نور شیری رنگ مهتاب، که از طریق پنجره به درون اطاق می‌تابید، فریده سینه به سینهام ایستاد و گذاشت که چادر گل گلیاش، همانی که همیشه به‌ سر داشت، از روی سر و شانه بلغزد و پائین بیفتد. نگاهم لغزش چادر را از روی گودیها و برجستگیهای تنش تعقیب کرد تا جائی که دور پاهاش روی فرش بُته سرکج دستباف چمبره زد. دستها را دراز کرد و دستانم را گرفت و با چشمان درشت فریبنده توی صورتم خیره شد و گفت :

ـ چرا منو آموزش نمیدی رفیق علی.

همه چیز در هالهای از ابهام و گنگی محسوسی اتفاق میافتاد. اینکه آنوقت شب آنجا چه میکردم؟ اینکه چرا فریده مرا به داخل اطاق کشیده و اینکه چرا حسن، شوهر فریده، خانه نبود؟ اما داغی و لطافت دستان فریده را حس میکردم. از لحن ظریف و طنین عشوهآلود صداش  وناز و کرشمۀ حرکات او یک حال خاصی به من دست میداد، یک حالتی که فقط میتوانستم آن را حس کنم اما بازگو کردنش برایم ساده نیست. آهسته، طوری که فقط خودش بشنود پاسخ دادم :

ـ من تو را به بخش محلات سازمان معرفی میکنم. اونها.....

دستهایم را محکمتر فشرد و خودش را به من چسباند. طوری که میتوانستم نوک پستانهای گرد و کوچکش را روی قفسۀ سینه حس کنم. تنم داشت مور مور میشد. یک پا عقب کشیدم. گفت :

ـ من قسمت خانمها و محلهها را نمیخوام ... من تو را میخوام.

میدانستم که منظورش چیست  اما نمی خواستم رک و بی پرده باشم.  توضیح دادم :

ـ ببین رفیق فریده ... تو که کار نمیکنی .... خانه داری .

 

ـ اَه .... تو چرا اینقدر بیقی. من تو را میخوام. میخوام آموزش را از زبان تو بشنوم. میخوام صدای تو توی گوشم باشه.

.....

متن کامل در فرمت پی دی اف

 

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر