میلیونر شدن سالواتوره

نوشتۀ: آهنگر
Write a comment

توی این صف طویل و بی انتها دخترکی با موهای بور و چشمان آبی وول میخورد و با شیطنتی آشنا برای سالواتوره سعی میکرد دیگران را پشت سرگذاشته و نوبتش را جلو بیاندازد. دخترک توجه او را جلب کرد، از جا برخاست تا او را دقیق تر ببیند. دخترک وول میخورد، بی قرار می جنبید، هی خودش را لابلای دیگران پنهان میکرد

 

 میلیونر شدن سالواتوره

باورش نمیشد. وقتی که راه میرفت صدای جیر جیرکفش تمام چرمی که به پا داشت دلش را غنج میداد. به هر ویترین و شیشه و آئینه که میرسید بدون اینکه بایستد زیرچشمی قد و قامت خود را ورانداز میکرد. توی کت و شلوار سرمه ای رنگ، پیراهن آبی و کراواتی که با ایندو هماهنگ بود نه تنها هیکل خِپله و قد کوتاه و شکم  ورقلمبیدش ناهنجار به نظر نمیرسید بلکه خیلی موزون و باوقار و خیره کننده بود و سرِ تاس و تخم مرغیش و صورت فربهِ مزین به سبیل پرپشت خرمائی رنگ حالا نه تنها نمیتوانست دستمایۀ شوخیهای نیشدار همکاران باشد بلکه اتفاقاً او را بسیار هوشمند و متفکر نشان میداد. جیب پر پول داشتن همین است دیگر! آدم اعتماد به نفس پیدا میکند و حس میکند که قدرت فتح همۀ دنیا را دارد. مثلاً همین کفشهایی که به پاداشت، کفشهایی که برای پای او ساخته شده بود، کفشهایی که آدم باهاشون راه نمیرفت بلکه پرواز میکرد. اینها را مگر میشد با حقوق کارگری خرید. اگر چند ماه کار میکرد و کرایه خانه نمیداد و هیچ خرج دیگری هم نداشت و خلاصه باد میخورد و کف پس میداد...شاید...تازه شاید میتوانست....اما نه...! آنوقت هم نمیتوانست چرا که کفاش تحویلش نمیگرفت. راه یافتن به کفاشیهایی که برای برلوسکونی و غیره کفش میدوزند کار ساده ای نیست. اصلاً او خیلی دوست داشت حالا که پولدار شده است یک مقدار توی پوست برلوسکونی برود. چرا که نه؟ همقد و قواره که بودند هردو ایتالیائی هم بودند، البته با قدری تخفیف، چرا که سالواتوره اهل سیسیل بود و سیسیلیها خودشان را ایتالیائی محسوب نمیکردند. حالا دیگر هر دو میلیونر هم هستند. همه چیز برلوسکونی به کنار، این براه انداختن پارتیهای موسوم به بونگا بونگا بدجوری نظر سالواتوره را به خود جلب کرده بود. خیلی آرزو داشت که به یکی از این پارتیها راه پیدا کند و او نیز میان دخترکان خوش بر و رو چرخکی بزند.....

متن کامل در فرمت پی دی اف

 

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

سایر مطالب این دسته: « سه شعر از مایاکوفسکی شک و یقین »

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر