شعر خشم (سرودی برای اول ماه مه)
باران ژین
اردیبهشت 94
با خشمِ تنها، مجال نیافتم اندیشه هایم را گرد اورم؛
واکنون
این پرسش رهایم نمی گزارد،
که آزادی، این یگانه کلید مقدس،
چگونه به اسارت در امد ؟
با رنج فرو خورده ام من چنین پرسم،،که!
آهای کسی مرا می شناسد؟
من خالق سفره های رنگین شما هستم.
من خالق ساختمانهای سر به فلک کشیده ام.
خالق آخرین
مدل ماشینهای خیره کننده.
خالق وسایل آرایش و عطرهایی که شما خود را با آن می ارایید .
خالق آخرین مدهای روزتانم.!
کسی مرا می شناسد؟
من خالق کشتیها ، هواپیماها،و قطارهای سریع السیرم.
که در آن مسیرهای پر صعب را در می نوردید.
کسی مرا می شناسد؟
من خلق نانم!
نانی که صبح خود لقمه ای از آن رادر گوشه دستمالی می پیچم،
که اگرفرصتی کردم انی بی آسایش، لقمه ای از آن خود کنم.
در آفتاب می سوزم، در سرما می لولم.
کودکم آهنگ عشق می نوازد.{gallery}stories/2015/divers,width=480,height=360,single=mayday.jpg,single_gallery=1,salign=left{/gallery}
من خالق ستونهای تاریخم.
ستونهای عظیم تاریخ.
گرچه خود چنین نخواستم......
و امروز با مارش خود طنینی بر خیابانها
می افکنم.
آنجا که در تابستان قطره های عرقم
با قیر عجین می شد.
آهای خشم فرو خورده ام طغیان خواهد کرد.
آهن گداخته، ستم را عریان خواهد کرد.
و انتر ناسیونال سرودی است شایسته ما........